باران بهاري
عضویت در سایت
- برای مطلع شدن از اضافه شدن مطالب جدید به سایت در خبرنامه عضو شوید .
محل کد خبرنامه
مطالب قبلی
نویسندگان وبلاگ
لوگو دوستان

لوگو دوستان
جستجو در وبلاگ

آرشیو وبلاگ

» باران بهاري

باران بهاري صبح امروز، بهترين بهانه بود تا دل به خيابان‌هاي شهر كودكي‌ام بزنم و از آخرين فرصت باقيمانده كه دو روز بيشتر نيست براي تازه كردن خاطراتي كه روي آنها گرد فراموشي نشسته است، استفاده كنم. گوشي همراهم را خاموش كردم تا مجبور نباشم براي ديدارهاي اجباري و از سر تكليف خودم را با عجله به خانه خواهرم برسانم. تمام خيابان‌هاي شهر، تا آنجايي كه ديگر بن بست مي‌شود را با آژانس در اختيار گشتم. بعضي از خيابانها و كوچه ها را اما بايد پياده مي رفتم چون در هر قدم‌اش خاطره اي برايم زنده مي‌شد... باران هنوز بي وقفه مي بارد و من در سكوت يك كافي نت که اسمش بهار است و روي در ورودي آن نوشته شده ورود آقايان ممنوع، با يك حس غريب شبيه دلتنگي مي نويسم و منتظرم تا باران كمي مجال بدهد... هنوز يك كوچه‌ي ديگر را بايد راه بروم...

نشانه‌هايي مثل ديدارهاي غير منتظره ي كساني كه سالهاست مشتاق ديدارشان بودم و نشانه هاي ديگر در سال جديد چند روزي ست فكرم را در مورد نوشتن از موضوع "وصيت" مشغول كرده ولي نمي‌خواستم اولين مطلبم در سال نو تلخ و بديُمن باشد. شايد اگر زندگي فرصتي داد مطلب بعدي‌ام اين موضوع باشد.

فرصت نشد سال نو را تبريك بگويم ولي براي همگي دوستانم سال خوبي را آرزو مي كنم...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: سارینا خوشگله تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لینک ثابت